مدیر محصول یا Product Manager کیست و چه وظایفی دارد؟

مدیر محصول یا Product Manager کیست و چه وظایفی دارد؟
















۰ رای

مدیر محصول (Product Manager یا به اختصار PM) شغل رویایی بسیاری از فارغ التحصیلان MBA به شمار می‌رود. گرچه مسیرهای زیادی برای رسیدن به شغل مدیر محصول وجود دارد اما مسیر MBA بیشتر از سایر مسیرها مورد توجه قرار می‌گیرد. در این مقاله قصد داریم به پاسخ این سوالات بپردازیم که مدیر محصول چیست؟ چه کاری انجام می‌دهد و چه وظایفی دارد؟

مدیر محصول

بیشتر مواقع کلی‌ترین پاسخ به سوالاتی که در مقدمه مطرح کردیم این است که مدیران محصولات به سازمان‌ها کمک می‌کنند تا تصمیم بگیرند که چه محصولی بسازند و در کنار آن، به تیم‌ها کمک می‌کنند تا آن محصولات را تولید کنند. این جواب بسیار کلی و مبهم است. بنابراین در این مقاله با جزئیات به توضیح شغل مدیر محصول و وظایف و مسئولیت‌های او خواهیم پرداخت پس تا پایان این مقاله همراه ما باشید. امیدواریم که این مقاله برای شما مفید باشد.

مدیر محصول کیست؟

مدیر محصول دیجیتال در ۱۵ سال گذشته با رشد شرکت‌های فناوری و تبدیل شرکت‌های غیر فناوری به شرکت‌های دانش محور که همگی محصولات دیجیتالی ارائه می‌دهند، به عنوان عملکرد جدیدی ظاهر شده است. در دنیای کالاهای دیجیتال که طیف گسترده‌ای از کاربران را در بر می‌گیرد و تبلیغ و همرسانی آن به سرعت انجام می‌شود، ایجاد محصولات باکیفیت و عالی بیش از هر زمان دیگری برای جلب توجه کاربر اهمیت دارد. مدیریت محصول فاکتور اصلی در ارائه محصولات دیجیتالی باکیفیت است.

در نگاه کلی مدیریت محصول می‌تواند تصمیم گیری کند که چه محصولاتی ساخته شوند و سپس از تولید آن‌ها (با استفاده از طراحی دیجیتال و مهندسی نرم افزار) اطمینان حاصل کند. در مرحله آخر مدیر محصول باید بازخورد کاربران از محصول ارائه شده و نظرات آنان را جمع‌آوری کرده و طی گزارشی به مقامات بالاتر خود ارائه دهد.

پس می‌توان شغل مدیر محصول را با ۳ نقش اصلی در نظر گرفت:

  • تنظیم راهبرد
  • اجرا
  • درک کاربر و مشتری

بخشی از آنچه که باعث سردرگمی در تعریف شغل مدیر محصول می‌شود این است که سازمان‌ها همیشه نمی‌خواهند که مدیران محصول هر سه نقش را انجام دهند. در برخی سازمان‌ها تصمیم گیری و تنظیم راهبرد بدون مدیران محصول اتفاق می‌افتد. در عوض توسط مدیران ارشد یا بخش‌های دیگر مانند فروش یا بازاریابی این کار را انجام می‌دهند و در ادامه روند پروژه نیز این افراد بقیه اعضای تیم از جمله مدیر محصول را هدایت می‌کنند.

در برخی از شرکت‌ها گروه جداگانه‌ای از افراد تحت عنوان «مدیر پروژه» اجرای کارهای روزانه را بر عهده دارند در حالیکه مدیر محصول بحث تنظیم راهبرد و پژوهش را دنبال می‌کند. در برخی از سازمان‌های بزرگتر بخش «پژوهش و بررسی کاربران» به عنوان یک تیم جداگانه عمل‌ می‌کند. شرکت‌های فناوری در کشورهای پیشرفته معمولا تنظیم راهبرد را در سطح مدیران ارشد نگه می‌دارند و اجرا یا مدیریت پروژه و گاه تحقیقات کاربر را به مدیران محصولات واگذار می‌کنند.

با کم یا زیاد بودن قدرت تصمیم گیری در بخش مدیریت محصول در هر سازمان، نقش مدیر محصول نیز پیچیده‌تر می‌شود. آیا با توجه به سه نقش مدیر محصول دستور می‌دهد، دستور می‌پذیرد،‌ یا چیزی بین این دو؟ به عنوان مثال قدرتمندترین مدیر محصول ممکن است در هر سه حوزه به افراد زیر دست خود دستور دهد و خود در جایگاه فرمانده قرار بگیرد. در همین حال ممکن است یک مدیر محصول ضعیف در هنگام مدیریت پروژه از مقامات ارشد خود دستور بگیرد. گرچه که این نقش اخیر باید عنوان مدیر پروژه داشته باشد اما بسیاری از موقعیت‌های شغلی مدیر محصول متناسب با چنین شرایطی دیده شده است.

مهارت‌های کلیدی مدیر محصول چیست؟

مدیر محصول
مهارت کلیدی مدیرمحصول

بهترین حالت برای مدیر محصول این است که در سه نقش تنظیم راهبرد، اجرا و درک کاربر فعالیت کند. در روند کاری شرکت‌های فناوری مدرن، این نوع مدیر محصول می‌تواند به بهترین شکل به سازمان کمک کند تا بفهمد که چه چیزی باید ساخته شود، از تولید موفقیت آمیز اطمینان حاصل کند و برای بهبود بیشتر استراتژی و محصول، بازخورد و دیدگاه‌های کاربران را دوباره به شرکت برگرداند. اگرچه به نظر می‌رسد که عملکرد مدیر محصول هر ساله روشن‌تر و آشکارتر می‌شود،‌بازهم بسیاری از افراد و سازمان‌ها در تبیین نقش سازمانی مدیر محصول با مشکل روبرو هستند.

من مدیریت محصول را به عنوان مجموعه‌ای از شش مهارت اصلی بیان می‌کنم که به سه نقش اصلی مدیریت محصول گره خورده است:

  • نقش تنظیم راهبرد: مهارت تفکر استراتژیک
  • نقش اجرایی: مهارت‌های فنی کافی، همکاری، ارتباطات و جزئی ‌نگری
  • نقش درک کاربر: دانش مشتری شناسی

اکنون این مهارت‌ها را بصورت منظم در سه نقش اصلی مدیر محصول دسته بندی کردیم، در ادامه به توضیح این مهارت‌ها خواهیم پرداخت.

نقش تنظیم راهبرد

تعیین و تنظیم راهبرد یا استراتژی یکی از نقش‌های مهم مدیر محصول است. او باید برای قرار گرفتن در این نقش از مهارت خاصی برخوردار باشد که هم اکنون به آن می‌پردازیم.

مهارت تفکر استراتژیک

یک مدیر محصول خوب به تیم‌های سازمان کمک می‌کند تا ایده‌های خوبی را برای کار پیدا کرده و آن‌ها را اولویت بندی کنند.

مدیران محصولات اغلب به تیم‌های خود کمک می‌کنند تا تصمیم گیری‌های استراتژیک درستی انجام دهند به این معنا که گزینه‌های در دسترس را یافته و سپس آن‌ها را اولویت بندی کنند. ایده‌های ارزشمند از جاهای مختلفی می‌آیند مانند الهام فردی، استراتژی کلاسیک، تجزیه و تحلیل رقابتی و موارد دیگر. با این توصیف تیم‌ها برای یافتن ایده‌ها از همه منابع، به دقت و تیزبینی نیاز دارند. اگر تیم‌ها چارچوب کاری محکمی نداشته باشند در انتخاب گزینه‌های موجود دچار مشکل خواهند شد. ممکن است یک تیم برای رسیدن به یک هدف چندین و چند گزینه پیش روی خود داشته باشد اما سوال اینجاست که چگونه باید تصمیم بگیرد؟

اگر تیم‌ها نتوانند سوال‌های سخت را پاسخ دهند، ممکن است بر روی مشکلات بی‌اهمیت کار کنند و شکست بخورند، یا اینکه شخص دیگری کارهایشان را به آن‌ها بگوید و به آنان دیکته کند که چه کاری باید انجام دهند، که در این صورت نیز از استقلال و روحیه تیم کاسته می‌شود. هماهنگی و تقویت تیم در راستای ایده‌یابی و اولویت بندی آن‌ها کاری است که توسط مدیر محصول انجام می‌شود تا از تمام این مشکلات و بحران‌ها جلوگیری شود.

نقش اجرایی

پس از تعیین و تنظیم راهبرد نوبت به مرحله اجرا می‌رسد که در این مرحله مدیر محصول باید مهارت‌های اجرایی خود را که شامل چهار مهارت است بکار ببندد.

مهارت‌های فنی کافی

یک مدیر محصول خوب در محیط فنی خود و شرکای خود رشد می‌کند.

مدیران محصولات باید به اندازه تولید محصول و دانش تیم خود مهارت فنی داشته باشند. به طور معمول یک مدیر محصول می‌تواند زمینه و امکانات فضای محصول را بهتر درک کند. به عنوان مثال، کار برروی یک فروشگاه آنلاین نیاز به درک فناوری‌های پرداخت دارد تا بتوان در راستای انجام کار تصمیم گیری مناسب انجام داد. امروزه بسیاری از مدیران محصولات باید تفکر داده محور را درک کنند و از ابزارهایی مانند گوگل آنالیتیکس (Google Analytics)، میکس پنل (Mixpanel)،‌ تابلو (Tableau)، آپتیمایزلی (Optimizely) و غیره استفاده کنند که نیاز به سطح ابتدایی از دانش یا آموزش فنی دارند.

علاوه بر این، مدیران محصولات می‌توانند با درک محدودیت‌های فنی دنیای مربوطه، همکار بهتری برای مهندسان و طراحان باشند. مدیرانی که قادر به درک فضای کاری و دنیای همکاران خود نیستند، همیشه با خطر از دست دادن اعتماد همکاران و شرکای خود روبرو خواهند بود.

همکاری

یک مدیر محصول خوب به تیم‌های خود کمک می‌کند تا در بخش خود و نیز در کل سازمان عملکرد فوق العاده‌ای داشته باشند.

مدیر محصول برای کمک به موفقیت تیم‌های خود تلاش می‌کند تا نتیجه کلی بهتری کسب کند. این ویژگی معمولا «رهبری» تلقی می‌شود اما اگر دقیقتر به آن نگاه کنیم در واقع مدیر محصول در حال «همکاری» است. یک مدیر محصول اغلب در تیمی با یک طراح و سه الی شش مهندس کار خواهد کرد. تیم‌های با «عملکرد بالا» را می‌توان به روش‌های مختلفی تعریف کرد اما اکثر تعاریف نیاز به محیطی با اهداف، انتظارات، اعتماد و درک مشترک دارند. مدیران موفق از رهبری و هوش هیجانی جهت کمک به تیم‌های خود برای همکاری خوب و دستیابی به عملکرد بالا برخوردار هستند. اگر طراح و مهندس نمی‌توانند به خوبی با هم کار کنند، مدیر محصول باید احساس مسئولیت کند که به نوعی چالش را برطرف کرده و یک فضای تیمی موفق ایجاد کند.

به همین ترتیب، تیم‌ها اغلب با تیم‌های دیگر یا با شرکای خارجی همکاری می‌کنند و مدیران موفق به تیم‌های خود کمک می‌کنند تا با دیگران نیز همکاری خوبی داشته باشند. یکی از مهارت‌های مشارکتی با ارزش در میان مدیران، توانایی شناسایی و خنثی سازی یا جلوگیری از درگیری‌های غیرضروری در درون یک تیم و یا در میان گروه‌ها است.

ارتباطات

یک مدیر محصول خوب اطمینان حاصل می‌کند که دیگران آنچه را که باید بدانند با موفقیت درک می‌کنند.

مدیران همواره تلاش می‌کنند تا اعضای تیم داخلی و خارجی از نظر دیجیتالی (ایمیل، چت، کار با نرم افزارهای مختلف و غیره) و از نظر فیزیکی (جلسات ، سخنرانی‌ها) به روز نگه دارند. با ارتباطات خوب می‌توان اطلاعاتی را با دیگران به اشتراک گذاشت که یک سازمان برای عملکرد خوب به آن اطلاعات نیاز دارد. وقتی بخش‌های مختلف سازمان یکدیگر را درک نکنند، اطلاعات مهم از بین می‌روند‌، اجرای کارهای زمانمند دچار مشکل می‌شود و عملکرد و روحیه همگان تضعیف می‌شود. ارتباطات ضعیف منجر به انتظارات و پیامدهای ناخوشایند می‌شود. چنین اتفاقی اغلب باعث شگفتی و تضعیف سازمانی می‌شود که در تمامی جنبه‌های دیگر کار خود در مسیر صحیحی حرکت می‌کند.

جزئی ‌نگری

یک مدیر محصول خوب با توجه به جزئیات مهم به تیم‌ها کمک می‌کند تا سرعت و کیفیت کار خود را بالا ببرند.

مدیران محصولات با جزئی ‌نگری و یافتن جزئیات از قلم افتاده مهم و رفع زودهنگام مشکلات به تیم‌ها کمک می‌کنند تا به طور مداوم پیشرفت کنند. این احساس مالکیت و کنترل کیفیت به تیم ها کمک می‌کند تا نتیجه گرا باشند. یعنی نتایج با کیفیت بالا بدست آورند و نه اینکه صرفا خروجی داشته باشند.

به عنوان مثال، هرچه یک تیم برای رفع یک اشکال مهم بیشتر وقت بگذارد، این رفع اشکال گران‌تر خواهد بود. معمولا یافتن و رفع مشکلات در مرحله طراحی نسبت به مرحله مهندسی ارزان‌تر است. در مرحله برنامه‌ ریزی مهندسی نسبت به مرحله آزمایش مهندسی ارزان تر است. همچنین پیش از راه اندازی ارزان‌تر از مرحله پس از راه اندازی است.

معمولا بزرگترین اشتباهاتی که مدیران کم سابقه مرتکب آن می‌شوند این است که در کل فرایند جزئیات مهمی را فراموش می‌کنند که پیامدهای بزرگی در پی دارد و اغلب منجر به خرابی محصول می‌شود. مثلا در اعمال کردن تغییرات، تمام سناریوهای احتمالی را که بر کلیت محصول اثرگذار خواهد بود را فراموش می‌کنند. این درحالی است که مدیران دوراندیش در زمان بروز مشکلات از آن‌ها درس می‌گیرند و کار خود را بنا به تجربیات کسب شده، تنظیم می‌کنند.

نقش درک کاربر

برای اینکه بتوان محصول خوبی تولید کرد که به سوددهی برسد باید در وهله نخست محصولی تولید کرد که رضایت کاربران را جلب کرده و به کار آنان بیاید. بدین منظور مدیر محصول همیشه باید نحوه تفکر، خواست و نیاز مشتریان و کاربران را درک کند.

دانش مشتری شناسی

یک مدیر محصول خوب دانش مشتری شناسی را به کار می‌گیرند تا مشکلات بالقوه کاربر را شناسایی کنند و دیدگاه کاربر یک محصول را با موفقیت ارزیابی کنند.

تمامی محصولات در نهایت با حل مشکلات کاربران است که به موفقیت دست پیدا می‌کنند. گرچه این عبارت ساده به نظر می‌رسد، اما انسان بسیار پیچیده است. ساخت محصولات عالی سخت است و سازمان‌ها به ندرت محصولات جدیدی تولید می‌‌کنند که کاربران آن‌ها به شدت تحت تاثیر قرار بگیرند. هرچه مدیران، تیم‌ها و سازمان‌ها محصولات خود را بهتر درک کنند، به احتمال زیاد محصولات جدید مشکلات کاربران را برطرف می‌کنند.

افزون بر این موارد، درک و گذراندن وقت با کاربران معمولا زیباترین و جالبترین قسمت کار برای هر شغل و به ویژه مدیر محصول است چرا که شما حس ‌می‌کنید که با هدف شرکت ارتباط برقرار کرده‌اید و بر دیگران تاثیر شخصی گذاشته‌اید. اگر از یک مدیر محصول بپرسید که بخش مورد علاقه شغل او چیست، پاسخی که دریافت می‌کنید اغلب «صحبت با کاربران» یا «دیدن چهره کاربر هنگام استفاده از محصول من» خواهد بود.

فرآیند درک کاربران از طریق همدلی با کاربر آغاز می‌شود، اینکه بتوانید آنچه کاربر هدف احساس می‌کند را احساس کنید. این مهارت به مدیر محصول کمک می‌کند تا واکنش کاربر در برابر یک محصول جدید را پیش بینی کند. یک مدیر محصول می‌تواند با گفتگو با چند کاربر هدف، به سرعت ذهنیت خود را به هر نوع کاربر اعم از پیر یا جوان، زن یا مرد و غیره تغییر دهد و احساساتی را مانند آن کاربران داشته باشد. همدلی می‌تواند به تیم‌ها در تصمیم گیری دقیق با دقت بالا کمک کند.

دانش مشتری شناسی زمینه علمی دقیق تجزیه و تحلیل و سنجش کاربران برای درک دقیق آنها با دقت نسبتا بالا است. پژوهشگران می‌توانند قصد کاربر (یعنی آنچه فکر می‌کند یا می‌گوید انجام می‌دهد) و عملکرد کاربر (آنچه واقعا انجام می‌دهد) را بسنجند. این را بدانید که قصد کاربر به ندرت با عمل او مطابقت دارد.

از میان شش مهارت اصلی مدیر محصول، دانش کاربر تنها موردی است که باید بطور واضح مانند هر مهارت علمی مورد مطالعه و توسعه قرار گیرد.

چگونه مدیر محصول شویم؟

مردم (نه فقط مدیران کسب و کارها) اغلب می‌پرسند که چگونه می‌توانم مدیر محصول شوم و در جواب باید به کسب شش مهارت فوق اشاره کنیم. پنج مهارت اول معمولا در میان مردم یافت می‌شود و می‌توان آن را در بسیاری از شغل‌ها مانند بازاریابی، مهندسی، تجزیه و تحلیل تجارت و مدیریت عمومی (از جمله کارآفرینی) دید و توسعه داد. متخصصان عالی مدیریت پروژه صریحا چهار مهارت اجرا را آموزش داده و ‌آن را در خود رشد می‌دهند. در این میان دانش مشتری سخت‌ترین مهارت برای یادگیری است. اگرچه به طور فزاینده‌ای سایر مشاغل نیز از دانش مشتری استفاده می‌کنند یا در آن تخصص دارند و برنامه‌های آموزشی علوم کاربر در حال رشد است. از یک مدیر محصول تازه کار انتظار نمی‌رود که دانش مشتری را به خوبی بلد باشد اما برای کسب این علم باید از خود همدلی و پتانسیل لازم را نشان دهد.

مدیر محصول
مدیر محصول دقیقا کیست؟

مدیر محصول فوق العاده چه کسی است؟

از دید بسیاری از متخصصان مدیر محصول های واقعا عالی، یک در یک میلیون نفر هستند. آن‌ها افرادی هستند که می‌توانند همه موارد فوق را انجام دهند و چشم اندازهای خارق العاده محصول را تعیین کنند. انگار که آن‌ها عضوی از یک نژاد نادر هستند که تفکر رو به جلو دارد، بسیار تأثیرگذار است و می‌تواند افراد را با بیان منطق پشت یک تصمیم قانع کرده و متقاعد سازد. افرادی مانند استیو جابز و ایلان ماسک جزو این دسته از آدم‌ها هستند.

ما تا حدودی از این افراد بت می‌سازیم زیرا قرار دادن چهره و نام برای یک موفقیت بزرگ رضایت بخش است. اما در ۹۹ درصد مواقع، محصولات عالی توسط یک اندیشمند بزرگ ساخته نمی‌شوند. بلکه محصولات عالی توسط تیم‌های عالی ساخته می‌شوند که کارهای بسیار خوبی انجام می‌دهند. وظیفه مدیر محصول توسعه روش منحصر به فرد خود برای هدایت آن کار است.

ما در همیار آکادمی همیشه شنوای نظرات و تجربیات شما هستیم،‌ البته اگر آن‌ها را با ما در میان بگذارید. نظرات یا تجربیات خود را در پایین همین مطلب برای ما بنویسید.

کلیدواژه ها :

این خبر را به اشتراک بگذارید :